۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

از روی دست جامعه شناس

کار توماس کون همچنین باعث شد که بستر و زمینه ی اجتماعی فعالیت های علمی مورد توجه قرار گیرد. و این نکته ای بود که در فلسفه ی علم سنتی توجهی به آن نمی شد. نزد کون علم فعالیتی ذاتا اجتماعی است: علم متعارف قائم به وجود جامعه ای علمی است که پایبندی به پارادایمی مشترک مایه و ملات همبستگی اعضای آن است. نحوه ی آموزش علم در مدارس و دانشگاه ها، شکل پذیرفته شدن دانشمندان جوان در جامعه ی علمی، شیوه ی انتشار مطالب علمی، و چیزهای دیگری که آنها هم جنبه ی جامعه شناختی دارند بسیار مورد توجه توماس کون بودند. تعجب ندارد که  افکار کون بر جامعه شناسان علم بسیار تاثیر گذاشت. به طور مشخص در جامعه شناسی علم نهضتی به نام " برنامه ی قوی " در دهه ی هفتاد میلادی در بریتانیا ظهور کرد که بسیار مدیون کون بود.
برنامه ی قوی حول این اندیشه شکل گرفته بود که علم را باید محصول اجتماعی دانست که فعالیت علمی در آن صورت می گیرد. جامعه شناسان برنامه ی قوی این اندیشه را بسیار مهم می شمردند: آنها معتقد بودند که حدود و ثغور عقاید دانشمندان را عمدتا اجتماع تعیین می کند. بنابراین برای اینکه توضیح دهند چرا فلان دانشمند قائل به این یا آن نظریه است به بیان جنبه هایی از سوابق فرهنگی و اجتماعی آن دانشمند می پرداختند و دلایلی را که خود دانشمند برای توجیه اعتقادش به آن نظریه بیان می کرد به هیچ وجه وافی به مقصود نمی دانستند. برنامه ی قوی بعضی مضامین را از کون اخذ کرده بود از جمله نظریه مند بودن داده ها، تصور علم به مثابه کاری ذاتا اجتماعی، و این اندیشه که برای گزینش نظریه الگوریتمی در اختیار ما نیست. اما جامعه شناسان برنمه ی قوی تندروتر و بی پرواتر از توماس کون بودند. آنها مفاهیم حقیقت عینی و عقلانیت را به صراحت رد می کردند. این مفاهیم را ایدئولوژیک، و بر این اساس، مشکوک، می دانستند. نسبت به فلسفه ی علم سنتی نیز بسیار بدگمان بودند. همین ها سبب بروز اختلافاتی بین فیلسوفان علم و جامعه شناسان علم شد که دامنه ی آن تا به امروز نیز کشیده شده است. 
*
( فلسفه ی علم، نوشته ی سمیر اکاشا، ترجمه ی هومن پناهنده، نشر فرهنگ معاصر)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر