تركيب كردن همهي دانستهها با هم
تا اينجا شما ياد گرفتيد كه چطور گزارهها
را به قضيه، نتيجه يا استدلال تقسيم كنيد. حالا ديگر ميدانيد كه چگونه با كمك
قواعد منطقي از مقدمات شروع كنيد و به نتيجه برسيد. ميدانيد كه استدلالهاي فاقد
مقدمه، و يا با صورتبندي نامناسب، هيچ ارزشي ندارند مگر اينكه بتوان صورتبندي
تازهاي از آنها ارائه كرد. و نيز ميدانيد كه قضايا و نتايج شما بايد مانند پازل
جورچين با هم جفتوجور شوند يا مانند قطعات ماشيني كه خوب روغنكاري شدهاست بدون
اصطكاك در كنار هم كار كنند. وقتي دادههاي تازه از راه ميرسند، آنها نيز يا بايد
با جورچين شما سازگار شوند (احتمالا با كنار گذاشتن بخشي از دادههاي قديمي) يا
بايد آنها را تماما به دور انداخت. تصميمگيري در اين خصوص كه كدام را دور بريزيم
و كدام را نگه داريم به اهميت و ارزش هر داده بستگي دارد، نه اينكه كدام زودتر
وارد ذهن شما شدهاست.
اما شما اين فرآيند را چگونه در عمل به
كار ميگيريد؟ طبيعتا اولين چيزي كه به ذهن ميرسد اين است كه با تعمق در دادههاي
ذهنتان آغاز كنيد و عقايد فعليتان را به طور انتقادي تحليل كنيد. اما من پيشنهاد
ديگري براي شما دارم. پيشنهادم اين است كه ابتدا با تحليل اطلاعات خارجيي كه دانش
اندكي دربارهشان داريد اين فرايند را تمرين كنيد. و كاري به كار عقايدتان نداشته
باشيد. زيرا هركس نسبت به عقايدش تعلق خاطر عاطفي دارد و اين باعث ميشود هنگام
تحليل انتقادي آنها قوهي استنتاجمان غبار بگيرد. بنابراين، پسنديدهتر آن است كه
با كار روي اطلاعاتي كه به آنها تعلق خاطر عاطفي نداريد مهارت خود را تقويت كنيد و
ارتقا بخشيد. پس روزنامهاي برداريد، يا به وبسايتي برويد، و اتفاقا مقالهاي را
بخوانيد. چك ليست زير را كامل كنيد:
·
استدلالها را شناسايي كنيد، دادههاي
ارائه شده و قضاياي مفروض را نيز شناسايي كنيد.
·
منبع قضايا چيست؟
·
آيا ميتوانيد با كنترل منبع اصلي يا يك
منبع جانشين صحت قضايا را تحقيق كنيد؟
·
آيا قضايا انسجام دروني دارند؟
·
آيا زمينهي ارائه شده است؟ اگر نه،
تحقيق كوتاهي انجام دهيد تا بتوانيد زمينهي بحث را فراهم كنيد.
·
آيا بر اساس مقدماتي كه در مقاله ارائه
شده، نتايج به دست آمده معقول و پذيرفتنياند؟
اينجا مثالي فرضي را از يك برش روزنامه ميآوريم. چك ليست را انجام دهيد و ببينيد چه به دست ميآوريد. آنگاه نتايج خود را با فهرستي كه در زير ميآيد مقايسه كنيد.
دانشمندان ميگويند سياركي در مسير برخورد با
زمين قرار گرفتهاست. اين سيارك كه نام AB175
به آن داده شده ۳۰ كيلومتر عرض دارد و ميتواند تا يك ميليون
كيلوگرم وزن داشته باشد. دكتر جان اسميت از رصدخانهي وستويل ميگويد: «محاسبات
ما نشان ميدهد كه مسير آن در مارس ۲۰۱۲ ميلادي به ۱۰۰ هزار كيلومتري زمين ميرسد.»
دكتر جو ويليامز از دانشگاه ايست تاون ميگويد: «شايد سياركي مانند اين باعث
انقراض دايناسورها در چند ميليون سال پيش شده باشد. اگر ما كاري در اين باره نكنيم
شايد بشريت هم به سرنوشت دايناسورها دچار شود.»
چك ليست را مرور كنيد، و پاسخهايتان را
بنويسيد. وقتي كارتان را انجام داديد، نتايج خود را با فهرست پايين مقايسه كنيد.
·
استدلالها را شناسايي كنيد، دادههاي
ارائه شده و قضاياي مفروض را نيز شناسايي كنيد.
استدلالها:
سياركي ممكن است به زمين برخورد كند زيرا
مسير آن با مسير زمين تصادم دارد.
سيارك ميتواند حيات بر روي زمين را
نابود كند زيرا اين سيارك مشابه همان سياركي است كه باعث انقراض دايناسورها شد.
قضاياي ارائه شده:
نام سيارك AB175 است.
سيارك ۳۰ كيلومتر عرض دارد.
تخمين زده ميشود كه وزن آن به يك ميليون
كيلوگرم برسد.
مسير فعلي سيارك در سال ۲۰۱۲ ميلادي با
زمين تصادم ميكند.
جان اسميت پروفسوري است كه در رصدخانهي
وستويل كار ميكند.
جو ويليامز پروفسوري است كه در دانشگاه
ايست تاون كار ميكند.
سياركي مانند اين سيارك باعث انقراض
دايناسورها شد.
·
منبع قضايا چيست؟
خبر با اشارهاي مبهم به «دانشمندان»
آغاز ميشود، اما اندكي بعد از كسي نام ميبرد كه در رصدخانهاي كار ميكند و تهيهكنندگان
خبر به نتيجهگيريهاي او ارجاع ميدهند. اين به آن معناست كه منبع اصلي خبر دكتر
اسميت و همكارانش هستند.
نقل قول دوم وضوح بيشتري دارد. او دكتر
است و در دانشگاهي كار ميكند، اما هيچ نشانهاي در دست نيست كه اثبات كند اين شخص
خاص قضيهي خاصي را ارائه كرده يا آن را دقيقا بررسي كرده باشد. رشتهي تحقيقاتي
او شايد هيچ ارتباطي به نجوم نداشته باشد. گيريم كسي دكترا داشته باشد، اين باعث
نميشود كه او در تمام موضوعات تخصص داشته باشد.
·
آيا ميتوانيد با كنترل منبع دادهها، يا
يك منبع بديل، قضايا را راستيآزمايي كنيد؟
آيا رصدخانهي وستويل وبسايتي دارد؟
اگر اين طور باشد، شايد آنها خبر يا مقالهاي در اين باره منتشر كرده باشند، و در
آن جزئيات بيشتري از تحقيقات و محاسبات آنها آمده باشد. من باب مثال، خبر روزنامه
ادعا ميكند كه وزن سيارك ميتواند «تا» يك ميليون كيلوگرم باشد. اين شايد به آن معنا
باشد كه دانشمندان وزن آن را بين نيم تا يك ميليون كيلوگرم تخمين زدهاند. البته،
روزنامهها دوست دارند تخمينهاي بالاتر را ذكر كنند زيرا اين كار خبرشان را داغتر
ميكند.
آيا ديگر رصدخانهها هم اين سيارك را رصد
كردهاند؟ و به نتايج مشابهي رسيدهاند؟ كافي است نام سيارك را در اينترنت جستوجو
كنيد تا از اين امر آگاه شويد. اگر تنها يك گروه از دانشمندان به اين نتيجه رسيده
باشند، آنگاه اين ماجرا آنقدر چفت و بست درستي ندارد تا زماني كه گروههاي متعددي
به طور مستقل روي اين قضيه كار كنند و به همين نتيجه برسند. گروه اولي به احتمال
زياد از آدمهاي صادق و پاكنيتي تشكيل شده، اما دانشمندان هم انسانند و چه بسا
دچار خطا شوند.
آيا آنطور كه آنها ميگويند، اين سيارك
مانند همان سياركي است كه باعث انقراض دايناسورها شد؟ بحثهاي زيادي دربارهي اندازهي
سياركي كه باعث انقراض دايناسورها شد (يا اينكه اصلا آيا واقعا آن باعث انقراض
دايناسورها شدهاست) وجود دارد. تحقيقات روشن كردهاند آن سيارك حدودا ۱۰۰ كيلومتر
قطر و ۲۰۰ هزار كيلوگرم وزن داشتهاست. پس اين سيارك تازه كمي كوچكتر از آن است.
اما هنوز وزن و قطرش به آن قبلي نزديك است. پس اين گزاره كه برخورد آن با زمين ميتواند
باعث آسيب جدي به حيات شود تا حدي پذيرفتني است.
·
آيا قضايا انسجام دروني دارند؟
اولين آزمون انسجامي كه به ذهن ميرسد
اين است كه اندازهي سيارك با وزن آن همخواني دارد يا نه. ميتوان آن را با ابعاد
و وزن تخميني آن سيارك «دايناسوركُش» مقايسه كرد. اين يكي قطر خيلي كمتري دارد اما
وزنش بيشتر است. اين البته غيرممكن نيست، اما كمي عجيب مينمايد. از آنجا كه
اندازهي سيارك را راحتتر مي توان تخمين زد تا وزن آن را، (ما ميتوانيم آن را
ببينم اما نميتوانيم وزنش كنيم) احتمال دارد كه اندازهي آن درست باشد اما در
مورد وزن آن اغراق شده باشد.
آيا زمينهي بحث ارائه شده است. اگر نه،
خودتان دست به كار شويد و تحقيق مختصري انجام دهيد تا زمينهاي فراهم شود.
مثلا ميتوانيد زمينه را از اينجا آغاز
كنيد: سياركهايي با اين بزرگي هر چند وقت يكبار اينقدر به زمين نزديك ميشوند؟
شايد اگر ما به اخبار چند سال گذشته در اين زمينه نگاه كنيم ميبينيم كه چنين چيزي
شايع است و هر سال چندبار پيشبيني ميكنند كه سياركي ميخواهد با زمين تصادم كند.
اگر اين همه سيارك در نوبتند كه زمين را خرد و خاكستر كنند و تا حالا و ظرف چند صد
ميليون سال گذشته تنها چندتايي از آنها به زمين برخورد كردهاند، آنگاه احتمال
اندكي وجود دارد كه دقيقا اين يكي بخواهد به زمين برخورد كند.
مشابه با موضوع فوق، ميتوان بررسي كرد
كه وقتي سياركهايي با اين اندازه به زمين برخورد كردهاند چه اتفاقي رخ دادهاست.
تحقيقات نشان دادهاند كه سياركها وقتي وارد جو زمين ميشوند بخش اعظم وزن و شتاب
خود را از دست ميدهند، و بنابراين وقتي به زمين برخورد ميكنند خطر كمتري ايجاد
ميكنند. بهعلاوه، اگر شما بتوانيد نمونهي خاصي را در گذشته پيدا كنيد كه سياركي
مشابه با اين يكي به زمين برخورد كرده باشد، آنگاه ميتوانيد تاثيرات برخورد
احتمالي فعلي را بررسي كنيد. من باب مثال، اگر آن يكي در وسط اقيانوس افتاده باشد
و تنها باعث طوفانهايي كور در ساحلهاي دورافتاده شده باشد، آنگاه شما ميتوانيد چنين
نتيجهگيري كنيد كه سيارك فعلي تنها به شرطي ميتواند تاثيرات مرگبار داشته باشد
كه در مناطق پرجمعيت بيفتد.
خبر روزنامه ميگويد كه نگراني جدي است
زيرا سيارك از ۱۰۰ هزار كيلومتري زمين ميگذرد. اما اين كه فاصلهي كمي نيست. آيا
واقعا خيلي به زمين نزديك ميشود؟ براي آگاهي از اين شما بايد اطلاعات بيشتري
داشته باشيد. مثل شعاع زمين كه ۶۰۰۰ كيلومتر است. ۱۰۰ هزار و ۶ هزار آنقدر به هم
نزديكند كه بگوييم بله! احتمال معقولي وجود دارد كه سيارك با زمين برخورد كند. در
اين حالت، ميتوانيد با رسم شكلي ماجرا را روشنتر كنيد. دايرهاي به شعاع ده
سانتيمتر بكشيد. بعد دايرهاي ديگر به شعاع ۰.۶ سانتيمتر بكشيد. مركز هر دوشان
هم يكي باشد. دايرهي داخلي زمين است و دايرهي دوم محدودهاي را نشان ميدهد كه
سيارك نزديك ميشود. نگاه كردن به اين تصوير درك بهتري از فاصلهها ميدهد. و ميتواند
به شما كمك كند تا احتمال برخورد را بسنجيد.
·
آيا بر اساس مقدمات نتيجهي اخذشده معقول
و منطقي است؟
نتيجهي اول، يعني اينكه سيارك ممكن است
به ما برخورد كند، به شرطي پذيرفتني است كه فرض بگيريم شما ميتوانيد تحقيق كنيد
كه دانشمندان واقعا مشاهدات درستي را دربارهي اندازه و مسير حركت سيارك انجام
دادهاند؛ و ديگر دانشمندان نيز رصدهاي مشابهي داشتهاند. و هر دو گروه محاسباتي
انجام دادهاند كه احتمال برخورد را تعيين ميكند و به نتايج مشابهي دست يافتهاند.
نتيجهي دوم محل ترديد بيشتري است. اگرچه
سيارك به زمين نزديك ميشود، احتمال آنكه به زمين برخورد كند همچنان اندك است (به
نموداري كه رسم كرديد نگاه كنيد). اگر هم واقعا برخورد كند، اندازهي آن بسيار
كوچكتر از آن سياركي است كه باعث انقراض دايناسورها شد. به اين خاطر، احتمال
اينكه برخورد اين سيارك باعث انقراض نسل بشر شود بسيار محل مناقشه است. پس نبايد
اين را با آن قبلي مقايسه كرد. در ضمن، شباهتهايي هم بين اين دو سيارك وجود دارد،
پس اين نتيجهگيري كاملا هم فاقد ارزش نيست.
نتيجه گيري
تفكر انتقادي نيازمند تركيب غريبي از
فروتني و اعتماد به نفس است. از يك طرف، شما بايد بر يك غريزهي طبيعي انسان غلبه
كنيد. اين غريزهي طبيعي ما را وا ميدارد كه با تمام وجود از باورهايمان دفاع
كنيم. شما، مانند هركس ديگر، ممكن است بر خطا باشيد. و بايد آماده باشيد فروتنانه
با چنين امكاني مواجه شويد و آن را بپذيريد. از طرف ديگر، ابزارهاي فكري قدرتمندي
كه شما هم اكنون در اختيار داريد به شما امكان ميدهد تا در كوچهپسكوچههاي علم
انسان پرسه بزنيد و به نتيجهگيريهايي مختص خودتان برسيد. اهميت تفكر انتقادي در اين است كه ذهني متكي به خود ميسازد
كه قادر است به دستاوردهاي عظيمي نائل آيد. شما به جاي اينكه - مانند بسياري از
مردم - كوركورانه نتيجهگيريهاي ديگران را بپذيريد به دنبال قضاياي مقدماتي ميگرديد
و خود اقدام به نتيجهگيري ميكنيد. نتيجه اعتماد به نفس بسيار بالايي در نتايج
شماست. و باعث بهبود چشمگير كيفيت تصميمگيريهاي شما خواهد شد.
اين مسير پرپيچ و خمي است. اما فوايدي كه
براي زندگي شما دارد حيرتانگيز است. تفكر انتقادي باعث ميشود بتوانيد در مسايل
حياتي از قبيل عشق، شغل، سلامتي، دين و سياست تصميمات بهتري بگيريد. من خود بهشخصه
اين را تجربه كردهام و موفقيت متدهاي تفكر انتقادي در زندگي خودم و ديگراني كه آن
را به كار بردهاند باعث حيرت و سرخوشي من شدهاست. الان شما نيز ميتوانيد به اين
باشگاه مهم و ارزشمند بپيونديد.
براي مطالعهي بيشتر:
http://en.wikipedia.org/wiki/Critical_thinking
http://www.skeptic.com/
http://www.criticalthinking.org/
http://www.austhink.org/critical/
http://www.skeptic.com/
http://www.criticalthinking.org/
http://www.austhink.org/critical/
.....................
براي دانلود فايل پي.دي.اف كل متن به اينجا برويد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر