7. قضیههای ذهنی را صرفا میتوان
برای اهداف محدودی به کار برد، از قبیل حمایت از نتیجههای ذهنی، یا در مقام ملاک
تعیینکننده هنگامی که قضیههای عینی نمیتوانند دعوا را فیصله دهند.
در بخش قبلی ما به اين پرداختيم كه چرا
قضاياي عيني بايد تحقيقپذير باشند؛ و قضیهای را که تحقیقپذیر نباشد باید ذهني
محسوب كرد. قضاياي ذهني چندان به کار نتیجهگیریهای عینی نمیآیند، اما ميتوان
از آنها براي بسط نتایج ذهنی استفاده کرد. من باب مثال، گزارهی «ارغواني رنگ
زيبايي است» قضيه نيست، اما ميتوانيم صورتبندي مجددي از آن ارائه كنيم و مثلا
بگوييم «پرنيان ارغوانی را رنگ زیبایی میداند». ما با این کار قضیهای ذهنی ساختهایم
که شايد برخي جاها به کارمان بیاید. مثلا وقتي به گلفروشي ميرويم، میتوانیم این
قضیه را مبنای استدلالی قرار دهیم و بگوییم که «پرنيان گلهاي ارغوانی رنگ را دوست
خواهد داشت، زيرا ارغوانی را رنگ زیبایی میداند». از آنجا كه كل اين استدلال به
ساحت امور ذهني تعلق دارد، معنادار و معقول است، و به احتمال زياد به تصميم مناسبي
ختم میشود؛ يعني شما گلهايي مي خريد كه او دوست خواهد داشت.
اين درستترین استفادهاي است كه ميتوان
از قضاياي ذهني كرد. اما این امکان وجود دارد که گاهی آنها را در نتیجهگیری عینی
نیز به کار برد. به موقعیتی بیندیشید که باید تصمیمی بگیرید اما هیچ قضیهی عینیی
در دستانتان نیست، یا زمانی که به تکافوی ادله رسیدهاید. من باب مثال، فرض كنيم میخواهیم
بدانیم استفاده از شیرینکنندههای طبیعی مانند نیشکر بهتر است یا شیرینکنندههای
مصنوعی. و تنها دو تحقیق در این باره انجام شدهاست. هر دو تحقيق را منابع معتبر
انجام دادهاند و نشریات معتبر نیز آنها را چاپ کردهاند. پیداست که نمیتوانید از
زیر بار تصمیم گرفتن شانه خالی کنید. زيرا بسياري از غذاها و نوشيدنيها بالاخره
به نحوی شیرین شدهاند؛ یا از شیرینکنندههای طبیعی استفاده کردهاند و یا
مصنوعی، و شاید هم هردو. و البته نميتوانيد خوردن و نوشيدن را كنار بگذاريد. پس
ممكن است به يك قضيهي ذهني متوسل بشويد و با خود بگوييد «من چيزهاي طبيعي را
بيشتر از چيزهايي كه در آزمايشگاه ساخته ميشوند دوست دارم». و از اين قضيه
استفاده كنيد تا غائله را به نفع یکی از طرفین خاتمه دهید.
البته حواستان باشد! خیلی ساده میتوان مرز
دقیق و روشن میان قضایای ذهنی و عینی را محو و مبهم کرد. بسياري مردم عادت به این
کار دارند. مهمتر از اين، استفاده از این روش تنها زمانی مجاز است که به تعويق
انداختن داوري و تصميم نگرفتن، در هر صورت، بدتر از عمل به هريك از گزينههاي
موجود باشد. در هنگام بحث دربارهي اصل ۹ بيشتر به اين مساله ميپردازيم.