۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه

معلولیت همچون امکانی برابر

دیروز سه‌شنبه سوم دسامبر، دوازده آذر ماه، روز جهانی معلولان بود. و طبیعتا تلویزیون برنامه‌های مختلفی درباره‌ی این مناسبت پخش کرد. یکی از دیدنی‌ترین این برنامه‌ها، برنامه‌ی 1.618 بود که مدتی است با تهیه‌کنندگی محمدفواد صفاریان‌پور روی آنتن می‌رود. مهمان‌های این قسمت از برنامه دکتر فاطمه درخشانی، رئیس کمیته بانوان پارالمپیک آسیا، و سهیل معینی، مدیر مسئول روزنامه‌ی ایران سپید، بودند. آنطور که سلامت‌نیوز گزارش داده:

«انتقاد دکتر رخشانی از شهرداران مناطق 22 گانه از نکات قابل توجه این برنامه بود. وی گفت: «چند سال پیش در شورای راهبردی شهرداری پیشنهاد دادم شهرداران یک روز را بر روی ویلچر بنشینند و در شهر رفت‌وآمد کنند اما هیچ‌کدام این پیشنهاد را قبول نکردند و به آنها برخورد! در حالی که این کاری است که شهرداران دنیا انجام می‌دهند و یک روز در ویلچر می‌نشینند تا ببینند شهر را چطور ساخته‌اند. »

در ادامه فیلمی از صفاریان‌پور و دوستش منتشر شد که روی صندلی چرخ‌دار نشسته بودند و تهران‌پیمایی می‌کردند تا از چشم معلولان به ساخت و ساز شهر نگاه کنند و بفهمند که معلولان در این شهر چه می‌کشند. فیلم شگفتی بود. تازه با دیدن این فیلم بود که می‌فهمیدی سطح‌های شیب‌دار کار شده در سطح شهر مطلقا برای معلولان قابل استفاده نیستند و به قول دکتر رخشانی «برای معلولان ساخته نشده‌اند، بلکه برای گاری (!) ساخته شده‌اند». چون معلول نه می‌تواند به تنهایی از آنها بالا برود، و نه پایین بیاید. یا اینکه معلولان امکان استفاده از اتوبوس بی.آر.تی یا مترو را ندارند. و آنطور که دکتر علی همت محمودنژاد – عضو اصلی هیات مدیره جامعه معلولین- در ادامه‌ی برنامه می‌گفت نحوه‌ی ساخت عابر بانک‌ها در بسیاری شهرها به نحوی است که افراد معلول به هیچ وجه امکان استفاده از آنها را ندارند.

اما به نظرم حرف اصلی را سهیل معینی زد، آنجا که گفت: «به یادمان باشد که معلولیت امکانی برابر است، یعنی چه بسا فردا هر کدام از ما دچار معلولیت شویم». (کل گزارش را اینجا بخوانید)

به نظرم این می‌تواند کلید حل مشکل باشد. اینکه با تمام وجود درک کنیم ما خود نیز در معرض انواع ناتوانی‌ها و نقص‌ها قرار داریم و هیچ تضمینی وجود ندارد که اصطلاحا روزی این شتر در خانه‌ی ما نخوابد. به بیان دیگر، معلولان بخشی از ما هستند و ما نباید در تصمیم‌گیری‌هایمان در مدیریت شهری آنها را فراموش کنیم.

اینجا می‌توان به مفهوم «گسترش دادن حلقه‌ی ما» نیز نقبی زد. من قبلا هم در این وبلاگ درباره‌اش نوشته‌ام. این مفهوم در واقع متعلق به پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق استرالیایی، است. آنطور که پیتر سینگر می‌گوید نشانه‌ی پیشرفت جامعه گسترش یافتن «حلقه‌ی ما»ست. یعنی گسترش یافتن حلقه‌ی کسانی که نیازها و نظراتشان در هنگام تصمیم‌گیری‌های کلان اجتماعی و سیاسی لحاظ می‌شود. مثلا، در لحظه‌ای از تاریخ مردان تصمیم گرفتند به صدای زنان نیز گوش دهند. و یا جامعه به این نتیجه رسید که نمی‌تواند دگرباشان جنسی را از خود براند. این‌ها را می‌توان مثال‌هایی دانست از گسترش یافتن «حلقه‌ی ما» و در نتیجه، پیشرفت اخلاقی جامعه.

البته به این حلقه می‌توان و باید «معلولان» را نیز اضافه کرد. معلولان نیز جزوی از ما هستند و کاش یاد بگیریم نیازها و نظرات آنها را در مدیریت شهری لحاظ کنیم. این می‌تواند ملاک خوبی برای پیشرفت اخلاقی ما باشد. 

..............

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر