۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

کاربر اکتیو و کاربر پسیو؛ تفکیکی سودمند در مهارت‌های لازم برای کار با زبان دوم


1- کسی که به سراغ زبانی بیگانه می‌رود یا کاربر اکتیو (active) است و یا کاربر پسیو (passive). کاربر اکتیو تولیدکننده‌ی متن است و کاربر پسیو مصرف‌کننده‌ی متن. به زبان دیگر، کاربر اکتیو متن را می‌نویسد و کاربر پسیو صرفا از آن استفاده می‌کند. مثلا، فارس‌زبانی که می‌خواهد مقاله یا جستاری را به زبان انگلیسی بنویسد کابر اکتیو زبان است. او دارد متن را تولید می‌کند. در مقابل، آن کسی که می‌خواهد متنی را از زبان انگلیسی به زبان مادری خود، مثلا فارسی، ترجمه کند کاربر پسیو زبان است. او خود در مقام تولید متن به زبان بیگانه نیست. طبیعتا بعضی فعالیت‌ها هم هستند که فرد در آنها هر دو نقش را در یک زمان بازی می‌کند. مثلا، کسی که دارد با فردی بیگانه گفت‌وگو می‌کند هر دو نقش  را دارد. او زمانی که به حرف طرف مقابل گوش می‌دهد و سعی می‌کند آن را بفهمد کاربر پسیو زبان است و زمانی که خود شروع به سخن گفتن می‌کند تبدیل می‌شود به کاربر اکتیو.
اما اهمیت این تقسیم‌بندی در چیست؟ این تقسیم‌بندی به ما کمک می‌کند مهارت‌های متفاوتی را که هرکس در هنگام مواجهه با زبان بیگانه به‌شان نیاز دارد مشخص کنیم. بعدا به طور مفصل به این مساله می‌پردازیم. و فعلا بر بسط تقسیم‌بندی‌مان از کاربران زبان تمرکز می‌کنیم.

۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه

فقط برای ثبت در تاریخ...

حال و روزم این روزها عجیب است... انگار کن در برزخ‌ام. نه اینکه حالم بد باشد. برعکس. خوب‌ام. شاید هیچ‌وقت خوب‌تر از این نبوده‌ام. علتش چیست؟ خب، توضیحش دشوار است... به این راحتی‌ها که نمی‌شود زلزله را توضیح داد. سربسته بگویم: میوه‌های کال- بعد از سال‌ها- دارند می‌رسند. هنوز کامل نرسیده‌اند که بیفتند. اما معلوم است که دارند می‌رسند. حالا از ظاهر آنها هم می‌شود چیزهایی خواند... تا قبل از این، هر چه بود محو بود و مبهم. مثل خارخاری که می‌دانستی هست اما می‌توانستی نادیده‌اش بگیری. مثل تردیدی که می‌دانستی هست اما می‌توانستی بدون توجه به‌اش کارت را بکنی... اما حالا چه؟ الان تردید پیروز شده‌است. خارخار جایش را به زمین‌لرزه و آسمان‌غرنبه داده. میوه دارد می‌رسد.
امروز آغاز روز دیگری است... هنوز صبح نشده اما نشانه‌های سحر پیداست.
کاش کمی جراتم بیشتر بود و دیوانگی‌ام بیشتر بود:  کتابخانه‌ام را آتش می‌زدم!