[توضيح مترجم: بهانهي ترجمه و انتشار اين مطلب بحثي است كه
ديشب در خانه درگرفت؛ با يكي از دوستان و دربارهي اهميت يكي از شاخههاي جديد طب
آلترناتيو به نام بيورزونانس. خب، دوست من كه اتفاقا آدم كممطالعهاي هم نبود به
شدت از آن طرفداري ميكرد و من صرفا آن را شبهعلم ميدانستم و رد ميكردم. طبيعتا
بحث به جايي نرسيد. اما بهانهاي براي من فراهم كرد تا امروز اندكي به طور خاص در
باب بيورزونانس و به طور عام در باب شبهعلم تحقيق كنيم. جستوجوهايم مرا به اين متن كوچك اما خواندني در سايت ساينتيفيك امريكن انداخت. توصيه ميكنم بخوانيدش.
ديگر اينكه تصميم دارم چيزهايي بيشتري نيز در باب شبهعلم ترجمه كنم و اينجا به
اشتراك بگذارم. پس اين مطلب كوچك را اولين مطلب از مجموعه مطالبي بدانيد كه قرار
است در اين باب منتشر شوند.]
****
****
منكران تغييرات اقليم و گرم شدن زمين متهماند كه انكارشان
ريشه در شبهعلم دارد؛ و نيز خلقتباوران طرفدار طراحي هوشمند، طالعبينان،
علاقمندان به بررسي يوفوها، پاراسايكولوژيستها، آنها كه سروكارشان با طب
آلترناتيو است، و اغلب كساني كه راهشان را از جريان رايج علم جدا كردهاند. البته
بايد اذعان كرد كه مسالهي حد و مرز ميان علم و شبهعلم آكنده از اختلاف نظرها بر
سر تعاريف است، زيرا دستهبنديها بسيار گستردهاند و لبههاشان محو و فازي ميشود،
در نتيجه اصطلاح “شبهعلم” براي حمله به هر ادعايي كه آدمي به هر دليلي دوستش
ندارد ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. ماسيمو پيليوچي كه فيلسوف علم است در كتاب
سال ۲۰۱۰ اش به نام چرنديات با آب و تاب (Nonsense on Stilts) اذعان ميكند كه “هيچ آزمون قاطعي وجود ندارد” زيرا “مرزهايي
كه علم، غير علم و شبهعلم را از يكديگر جدا ميكنند از آنچه پوپر ميخواست به ما
بباوراند محوتر و رسوخ پذيرند.