۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه

در باب تکامل علم


برای شناخت روشن تر ساخت علم، باید در «علم در حال ساخته شدن» دقیق شویم. فیلسوفان علم به ساخت منطقی قضایای علمی تعلق خاطر دارند. معلمان علم بیشتر در بند منطق مکشوفات‌اند تا جریان اکتشاف. این امر تا حدی پرهیزناپذیر است. چرا که معلم می‌خواهد اصول را به نحوی منظم ارائه کند. اما با این شیوه، شاگردان شناخت اندکی از مشغله‌ی علمی به دست می‌آورند. حتی اشارات گاه‌گدار تاریخی، بیشتر باعث می‌شود که علم را به صورت از پی یکدیگر آمدن «نوابغ بزرگ» در نظر آورند. بدینسان، شناخت اندکی از یافت اجتماعی کار علمی به دست می‌آید. دل سپردن به منطق علم – و شوق به داستان موفق جلوه دادن علم – باعث می‌شود که نسبت به شیوه‌ی تکامل آهسته و افتان و خیزان علم و دچار شدنش به بسیاری مقدمات و مبادی غلط، و فرضیه‌های محتمل‌الصدق اما بی‌حاصل، و بن‌بست‌های یاس‌آور – که همه جزو سیر و سلوک علم بوده‌اند – درک نادرستی به دست بیاوریم. غلفت از توانمندی‌های علم در طی عمل، تصویر تحریف‌شده‌ای از روش‌های آن پدید می‌آورد. با علم باید معامله‌ی «فعل» کرد، نه «اسم». چرا که جلوه‌ای از فعالیت بشری است.
(ایان باربور / علم و دین / ترجمه‌ی بهاءالدین خرمشاهی، صفحه‌ی 184)
***

به نظرم می‌آید که این «دقیقه‌ای» است که هر چقدر هم بر آن دقیق شویم باز کم است. و البته، غفلت از آن باعث سوءتفاهم‌های بزرگ شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر