همانطور که در یادداشت قبلی آوردم دولت ملی چیزی است و حکومت های پیشامدرن ( حکومت پیامبر و سایر خلفا و... در زمان صدر اسلام ) چیزی از اساس متفاوت. در آنجا اصل، حاکم بود و دینی که داشت. گروه بیعت کنندگان هم دور او گرد می آمدند. هرکس با حاکم - و در نتیجه، با دین او - بیعت می کرد در داخل حکومت به حساب می آمد و از تمام مزایای آن نیز استفاده می کرد. اما اگر کسی بیعت نمی کرد، حالا به دلیل مخالفت با شخص حاکم یا دین رسمی - یا باید پول می داد، یا شال و کلاه می کرد و رفت جایی دیگر. طبیعتا نه در مبدا کسی مانع این کارش می شد و نه سر مرز مقصد ازش می پرسیدند که برای چه می خواهی داخل ولایت ما شوی. به همین خاطر، ما با گروهی همگن و فیلتر شده از همکیشان مواجه بودیم که دور حاکم حلقه زده بودند و باش بیعت کرده بودند. به همین دلیل حکومت حق طبیعی خود می دید که شیوه ی مطلوب کشورداری خود را به اجرا بگذارد. طبیعتا کسی هم اعتراضی نمی کرد زیرا مردم از قبل فیلتر شده بودند.
چنین وضعیتی به هیچ وجه در دولت های ملی مدرن وجود ندارد. مهمترین ویژگی دولت ملی وجود مرزهای سفت و سخت و قوانین محصور کننده است. هرجایی که متولد شوی تابعیت همان جا را به ت می دهند و این تابعیت - جز در موارد خاص - تا آخر عمر با توست. پس در دولت های ملی فرآیند فیلترینگ (!) به هیچ وجه رخ نمی دهد. ناراضیان و بیعت نکردگان با حاکم نمی توانند از حکومت او " خارج" شوند. آنها چون امکان خروج از داخل مرزهای حکومت را ندارند دارای حقی می شوند که مردم در دوران پیشا مدرن ازش بی بهره بودند. آنها " اصل" می شوند. برخلاف اشکال حکومت در دوران قدیم که اصل حاکم بود و دینی که داشت.
مساله ی اصلی همین است. کشور در دوران مدرن " ملک مشاع" است. دیندار و ملحد، مسلمان و مسیحی و یهودی و بهایی، سیاه و سفید، فارس و کرد و بلوچ در آن به یک اندازه حق دارند. زیرا همه در داخل مرزهای دولت ملی متولد شده اند و امکان خروج از آن را ندارند. به همین دلیل، همه ی آنها حق دارند که - به شرط عدم ایجاد مزاحمت برای دیگران- به همان شیوه ی مورد پسند خویش زندگی کنند و اعمال دینی مورد نظر خویش را به جا بیاورند. اصل این است که همه ساکن یک کشورند و فرع این است که به ادیان متفاوت معتقدند. در نتیجه، گروهی حق ایجاد محدودیت برای گروهی دیگر را ندارد. مفهوم " دین رسمی" در دولت ملی نیز بی معناست. هر که در داخل مرزها متولد شده حق دارد که هر دینی داشته باشد، یا حتی از اساس ملحد باشد. کسی حق ایجاد مزاحمت برای او را ندارد. زیرا اصولا کسی دارای حق بیشتری به نسبت با دیگری نیست. بر همین اساس، همه حق دارند تلاش کنند شیوه ی مطلوب کشورداری شان اجرا شود، البته به صورت مسالمت آمیز.
می اندیشم که این استدلال مهمی است در نقد آنها که برای توجیه مدل حکومت مطلوبشان به صدر اسلام متوسل می شوند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر