[توضیح دوباره: این متن را به سفارش نشریهی باور فلسفی ترجمه کردم. اصل آن نوشتهی کسی است به نام آدام ویگینز، که البته چندان نمیشناسماش! اما متن ارزش ترجمه کردن و خوانده شدن را دارد. واقع امر این است که تفکر انتقادی متاع کمیابی است؛ حتی در میان روشنفکران و تحصیلکردگان ایرانی. پس تصمیم گرفتم به تدریج - و البته بعد از انتشار در نشریه - آن را در اینجا هم منتشر کنم. نکتهی دیگر اینکه، بنا به رسم این وبلاگ، فایل پی.دی.اف کل متن را هم – سرانجام، و پس از انتشار کل متن در وبلاگ- برای دانلود خواهم گذاشت.]
2. قضایا را باید در بستر و زمینهشان
مورد بررسی قرار داد. مثلا در مقایسه با دیگر قضایا. قضیه در خلا هیچ ارزشی ندارد.
حالا میخواهد درست باشد یا نه.
این حکم کمی پیچیده است زیرا انسان درک
مستقیمی از آن ندارد. وقتی اطلاعاتی سر راه ما قرار میگیرد که از بستر و زمینهی
خود جدا شدهاست، این امکان وجود دارد که ما در مورد آن به اشتباه بیفتیم و فکر
کنیم مدرک مستدلی است در حمایت از یک نتیجهگیری خاص. من باب مثال، این استدلال را
در نظر بگیرید: «سرقتها در ماه گذشته در شهر ما سه برابر شدهاند. بنابراین
ما مجبوريم بودجهي پليس را افزايش دهيم». این استدلال فاقد هرگونه زمینه است، پس
کاملا محتمل است که ما آن را معقول و منطقی به حساب آوریم. سرقتها در شهر ۲۰۰
درصد افزايش پيدا كردهاند. و اين بسيار خطرناک مينمايد. اما اگر بخواهیم با اطمینان
حکم دهیم که این استدلال منطقی است و واقعا باید بودجهی پلیس را افزایش داد به
اطلاعات زمینهای کافی نیازمندیم. شاید چنین بوده باشد که آمار سرقتها در تیرماه
یک بوده و در مردادماه سه تا شدهاست. اگر در گذشته، میانگین سرقت در شهر هر ماه
دو سرقت بوده باشد، آنوقت افزایش از یک سرقت به سه سرقت چیزی نیست که کسی را
نگران کند. بلکه صرفا یک بالا و پایین شدن طبیعی آمار است. ميانگين دو سرقت در ماه
الزاما به اين معنا نيست كه در هر ماه دقيقا دو سرقت داريم، بلكه به معناي آن است
كه هر ماه حدود دو سرقت داريم؛ کمی بالاتر یا پایینتر.
اما باید چیزهای دیگری را نيز مد نظر
قرار داد. مثلا در کل کشور، و در میان شهرهایی به بزرگی شهر ما، متوسط سرقت ماهیانه
چقدر است؟ اگر متوسط سرقت در این شهرها خيلي بالاتر از شهر ما باشد، حتي حالا كه
ما سه سرقت در ماه هم داريم، خیالتان تخت باشد که جای نگرانی نیست. مسالهی دیگر
به تعریف ما از سرقت مربوط میشود. ممکن است معیارهای سرقت در اینجا و آن فرق کند.
مثلا هر زمان که موسسات آماری معیارهای خود را تغییر میدهند، آمار دچار تغییرات
عجیب و غریبی میشود. من باب مثال، شايد در گذشته تنها سرقت خانهها يا مكانهاي کار
و کسب محاسبه ميشدهاند، اما در اين ماه پليس خفتگيري در خيابان را نيز به آمار
سرقتهاي ماهیانه اضافه كردهاست.
گاهي وقتها كافي است از زاويهي متفاوتي
به آمار نگاه كنيم تا به نتايج متفاوتي برسيم. من باب مثال، ارزش كلي چيزهايي كه
به سرقت رفتهاند چقدر بودهاست؟ این درست است که ما در ماه گذشته فقط شاهد یک
سرقت بودهایم. اما همان یک سرقت، حملهی مسلحانهای به بانک بوده که سارقان مسلح
در آن صدها میلیون تومان را دزیدهاند. و در اين ماه، سه سرقت در شهر ما رخ دادهاست،
اما دو تا از آنها كار گردنكلفتهاي دبيرستاني بوده كه صرفا ميخواستهاند پول
ناهار را از همكلاسيهاي كوچكترشان كف بروند، و يكي هم خفتگيري با چاقو بوده كه
مهاجم فقط چهل هزار تومان را با خود بردهاست. در اين حالت، آمار سرقتهاي ماهیانه
افزايش پيدا كرده اما خشونت آنها کم شدهاست.
هرچقدر بر اهميت زمينه تاكيد كنيم باز هم كم است. فراموش کردن زمینه این خطر را دارد که ما از در نظر گرفتن همهی احتمالات و گزینههای جانشین غلفت ورزیم. تاکید میکنیم که حواستان باشد به سادگی فریب دادهای را نخورید که به یکباره همهی احتمالات دیگر را کنار میزند. يك راهحل که ما در این موقعیت پیشنهاد میکنیم این است که خلاقیت به خرج بدهید و به دنبال تئوریهای دیگری بروید که بتوانند دادهی شما را تبیین کنند. و در مرحلهی بعد به دنبال اطلاعات بيشتري بگرديد كه بتوانند تئوري تازهتان را رد يا اثبات كنند. بگذارید مثالی از دنیای واقع بزنیم.
کارشناسان و صاحبنظران دنیای مجازی مدتهاست
که حدس میزنند شرکت گوگل وارد بازار مرورگرهاي وب خواهد شد. مقدماتی که از این
نتیجهگیری حمایت میکنند عبارتاند از حمايت مالي گوگل از توسعهي مرورگر منبعباز
فايرفاكس، و نيز اين حقیقت که مدل کار و کسب گوگل به نحوی است که این استراتژی را
کاملا معقول و موجه - و احتمالا موفق - میسازد. اما قضایایی نیز وجود دارند که از
نتیجهی عکس حمایت میکنند. مثلا سخنگویان گوگل بارها اعلام کردهاند که گوگل هيچ
برنامهاي را برای تولید مرورگر اختصاصی در دستور کار خود ندارد. و نیز اين حقيقت
ساده كه آنها تا حالا چنين كاري را نكردهاند. اما روزی خبری منتشر شد که میتوانست
استدلالهای موافق و مخالف را تحتتاثیر قرار دهد و آن این بود که گوگل دامنهای
را به نشانی gbrowser.com ثبت كردهاست.
خب، راستش را بخواهید این یک قضیهی درست
و حسابی است. هركس كه به اينترنت دسترسی داشته باشد میتواند آن را راستيآزمايي
كند. كافي است اطلاعات مربوط به مالک این سایت را بیرون بکشد. سووال اينجاست كه
گوگل چه هدفي دیگری میتواند از این کار داشته باشد به جز عرضهی یک مرورگر
اختصاصی؟
پاسخ اين است: اگر شما کمی در اینترنت
جستوجو کنید و اطلاعات مربوط به دامنههای مختلف را چک کنید ميبينيد كه گوگل
صدها دامنه ثبت كردهاست كه همگی آنها با حرف G انگلیسی
شروع ميشوند. از قبيل galbums.com، gbeam.com، ggovernment.com، ggroups.com، gsend.com و gtaxes.com. حالا وقتی این
زمینه را در نظر داشته باشیم، به سرعت در مییابیم که ثبت دامنهي gbrowser.com توسط گوگل اهميت بسيار اندكي دارد. زيرا اين
حركت صرفا يك حركت احتياطي است توسط شركتي كه ميخواهد با در نظر گرفتن گزینههای
مختلف احتمال شكستش را در بازار پايين بياورد. البته اين تحليل تازه همچنان به بحث
توسعهي مرورگر انحصاري مرتبط است، اما نميتواند آن استدلال اصلي را - که گوگل به
دنبال توسعهی مرورگر اختصاصی نیست - تحت تاثير قرار دهد. [البته تحولات بعدي خلاف اين را نشان داد - مترجم]
...........
در همين ارتباط بخوانيد:
تفكر انتقادي - بخش اول
تفكر انتقادي - بخش دوم
تفكر انتقادي - بخش اول
تفكر انتقادي - بخش دوم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر