به
نظرم، بدترین حالت در زبان متوسط بودن است. یعنی همان که به آن intermediate میگویند. شما نه آنقدر
از زبان میدانید که - مثلا - بتوانید مشکلاتتان را در فهم متن حل کنید و نه آنقدر
تازهکارید که موقع دستوپنجه نرم کردن با تمرینهای بیش از حد ساده حوصلهتان سر
نرود و کلافه نشوید. بله، خوشا به حال Advancedها
و Elementaryها که تکلیفشان با زبان روشن
است. و متوسطها واقعا بیچارهاند. مثلا در دبیرستان و دانشگاه چیزهایی جسته و
گریخته (و البته هردمبیل!) یاد گرفتهاند و همین آموختههای نصفه و نیمه و کج و
معوج وبال گردنشان شدهاست. نه راه پس دارند و نه راه پیش. بسیار دیدهام دوستانی
را که به همین دلیل در میان زمین و هوا معلق ماندهاند. میگویند بعضی کتابها و
تمرینها خیلی خستهکنندهاند و بعضی خیلی دشوار. نمیدانیم چه کنیم.
خب،
چه میشود کرد؟ این برنامهي پيشنهادي من براي کسانی است که در زبانآموزی اندکی راه آمدهاند
و الان دیگر نمیدانند چه کار کنند. طبیعتا ادعا ندارم این تنها و تنها شیوهی
ممکن برای عبور از گردنهی دشوار متوسط بودن است. اما حداقل میتوانم ادعا کنم که،
در مقام یک خودآموز زبان، از این روش بسیار سود جستهام.
××××
اول)
آنهایی که نوشتههای این وبلاگ را دنبال میکنند حتما میدانند که من بارها و
بارها دربارهی «سوءتفاهم تسلط» نوشتهام (مثلا اينجا و اينجا). به نظرم این بیماریی است که هرچقدر هم
دربارهاش هشدار بدهیم کم است. و به مجموعهای از تلقیهای بسیار نادرست در زبان و
زبانآموزی و ترجمه و نقد ترجمه ختم شدهاست. پس یادتان باشد چیزی به نام «تسلط بر
زبان» معنا ندارد. شما صرفا كارآزمودهتر ميشويد و البته اين به معناي بينيازيتان
از ابزار مناسب نيست. در واقع، بیتوجهی نسبت به اهمیت ابزار مناسب یکی از
پیامدهای بسیار ویرانگر سوءتفاهم تسلط است. و من متاسفانه فارغالتحصیلان زیادی را
در رشته زبان انگلیسی دیدهام که ابزار مناسب را نمیشناسند و یا راه و رسم کار با
آنها را نمیدانند. در هرصورت، یادتان باشد که بدون در اختیار داشتن ابزار درست
نمیتوانید مشکلاتتان را در زبان حل کنید. باید کتابخانهتان را به کتابهایی
فراوان تجهیز کنید و مهمتر از آن شیوهی درست استفاده از این کتابها را
بیاموزید.
اما
چگونه میتوانید تعیین کنید که کدام کتابها را بخرید. این را بند بعد تعیین میکند.
دوم)
قبلا دربارهی تفکیک میان کاربر پسیو و کاربر اکتیو زبان نوشتهام (اينجا). این تمایزی
بسیار مهم و حیاتی است . به طور خلاصه، کاربر اکتیو تولیدکنندهی متن است و کاربر
پسیو از متن استفاده میکند. کاربر اکتیو مترجم فارسی به انگلیسی است و کاربر پسیو
مترجم انگلیسی به فارسی. کاربر اکتیو مکالمه میکند. کاربر پسیو صرفا میخواند و
میشنود.
خب،
شما میخواهید کدام یک باشید؟ میخواهید کاربر اکتیو باشید یا پسیو؟ دوست دارید
صرفا متن بخوانید یا احیانا چیزهایی هم به زبان انگلیسی بنویسید؟ دوست دارید
مترجم فارسی به انگلیسی شوید یا مترجم انگلیسی به فارسی؟ در هر صورت، یادتان باشد
که این مهارتها بسیار با هم تفاوت دارند و ابزارهای آنها نیز با هم فرق میکند.
دقت کنید که کاربر اکتیو به فرهنگ لغتی احتیاج دارد که با فرهنگ لغت کاربر پسیو بسیار
متفاوت است. و این نکتهای بسیار کلیدی است. هیچکس نمیتواند بدون ابزار - یا با
ابزار اشتباه - کاری را درست انجام دهد. یادتان باشد که هیچ متنی را نمیتوان بدون
کمک ابزار مناسب از فارسی به انگلیسی یا برعکس ترجمه کرد. و من در یادداشتی
جداگانه ابزارهای مناسب را برای هرکدام از این مهارتها معرفی خواهم کرد.
حالا
که تعیین کردید میخواهید با زبان چه کنید و ابزار مورد نیازتان را نیز تهیه کردید
نوبت به برنامهای 6 ماهه میرسد. البته تند نروید! هیچکس با 6 ماه زبانآموزی شقالقمر
نخواهد کرد. این صرفا برنامهای مقدماتی برای مراحل سختتر است. شما در این 6 ماه
راه و رسم کار با ابزار را یاد میگیرید و قدم به قلمرو دانشهای مفهومی لازم برای
فهم متن میگذارید. بعد از طي اين مرحله، ميبينيد كه به مهارتهاي متعددي دست
يافتهايد كه چه بسا اغلب آنها مهارتهاي زباني نباشند!
و
البته، طبیعتا این برنامه برای کاربران اکتیو و پسیو متفاوت است. من در ادامهي
اين يادداشت صرفا برنامهي پيشنهاديام را براي كاربران پسيو زبان ميآورم. و در
يادداشت بعد، در كنار معرفي چند كتاب لازم براي كاربران اكتيو، برنامهي پيشنهاديام
را براي اين دسته از كاربران نيز تشريح ميكنم. و البته مثل هميشه خوشحال ميشوم
اگر دوستان با نقدها و نظراتشان ايدههاي من را صيقل بخشند.
سوم)
برنامهی 6 ماهه برای کاربران پسیو: فرض کنیم میخواهید کاربر پسیو زبان شوید. فرض
کنیم دوست دارید رمانهای معمول انگلیسی را به زبان اصلی بخوانید. کاری که باید
بکنید این است که به کتابفروشیهایی بروید که کتابهای زبان میفروشند. اغلب این
کتابفروشیها رمانهای بازنویسیشدهای را دارند که مثلا از سطح 1 شروع میشوند و
به سطح 6 ختم میشوند. به احتمال فراوان آنها را دیدهاید. آنها که من دیدهام مال
انتشارات آکسفورد اند. از هر سطح چهار کتاب بخرید. هر ماه یک سطح. هر هفته یک
کتاب. از سطح یک به سطح 6. از ماه اول تا ماه ششم. البته اگر فکر میکنید این
برنامهی سنگینی است میتوانید ماه را به سه بخش ده روزه تقسیم کنید. هر ماه سه
کتاب. و دوباره، هر ماه یک سطح. يا مي توانيد زمان را طولانيتر كنيد. مثلا، نه
ماه يا حتي يك سال.
هر
کتاب را حداقل سه بار بخوانید. حتیالامکان بدون مراجعه به فرهنگ لغت. باور کنید
فرهنگ لغت گاهی اوقات میتواند بسیار خطرناک باشد. من دوست دارم در يادداشتي به
چالشها و دامهاي كار با فرهنگ لغت بپردازم. اما به طور خلاصه، يادتان باشد كه
فرهنگ لغت دستيار و وردست شماست، و نه شما پيشكار فرهنگ لغت. اين يعني كارهاي اصلي
را شما بايد انجام دهيد...
بگذريم،
همانطور كه گفتم، کاری به معنای واژهها و ساختار جملهها نداشته باشید. فقط سعی
کنید متن را به عنوان یک کل معنادار و منسجم و هدفمند
بفهمید و پیش بروید. چه زمانی میتوانید مطمئن شوید که متن را فهمیدهاید؟ اين خود
قصهي مفصلي است كه بحثي جداگانه را ميطلبد. حتي بد نيست خود در اين باره
بينديشيد كه چه زماني ميتوان گفت متني فهميده شدهاست. باور كنيد ارزش وقت گذاشتن
را دارد و باور كنيد تفكر دربارهي اين پرسش رازهاي ارزشمندي را به شما خواهد
آموخت. همانطور که گفتم، حتیالامکان به فرهنگ لغت مراجعه نکنید. لغتهایی را که
معناشان را نمیدانید، در مرحلهی اول، به دو دسته تقسیم کنید. آنها که در فهم
داستان نقشی حیاتی ایفا میکنند و آنها که نقشی حیاتی ایفا نمیکنند (چطور اين را
ميفهميد؟ اين نيز داستاني جذاب دارد!). کاری به کار لغتهای دستهی دوم نداشته
باشید. بدون آنها هم میتوان متن را فهمید و پیش رفت. اما لغتهای دستهی اول:
ببینید آیا میتوانید معناشان را حدس بزنید؟ و آیا کلیت متن حدستان را نقض نمیکند؟
طبیعتا معنای برخی از این واژهها را میتوانید حدس بزنید. برخی دیگر را نه. یا شاید
هم متن به عنوان یک کل حدستان را نقض کند. صرفا برای این دسته از واژهها به فرهنگ
لغت مراجعه کنید. به سرعت ارزيابي كنيد كه كدام «پيشنهاد» فرهنگ لغت ميتواند پازل
معنايي شما را كامل كند. به متن برگرديد و خواندن را ادامه دهيد... هر متن را تا فهميدن
آن چند بار بخوانيد. عجله نكنيد. دربارهي داستاني كه ميخوانيد بينديشيد...
اين برنامه را انجام دهيد و نتيجهاش را به من بگوييد!
........................
در همين ارتباط بخوانيد:
فرمودید فقط در مواقع خیلی اضطراری طرف دیکشنری نرویم حالا در همان مواقع این کلمات را چکار کنیم یعنی صرفا معنی را نگاه کنیم و نزدیکترین به متن را انتخاب کنیم یا این لغات را یادداشت کنیم و حفظ کنیم برای دوره بعدی؟
پاسخحذفنه... هیچ چیزی را یادداشت نکنید. هیچ چیزی را حفظ نکنید... همانطور که گفتم تنها هدفتان باید "فهم متن" باشد و بس... اجازه بدهید ذهنتان خودش تصمیم بگیرد که کدام واژه ها مهم اند و باید به خاطر سپرده شوند و کدام واژه ها اهمیت ندارند و می توان بدون آنها هم در فهم متن پیش رفت و موفق شد.
پاسخحذفخيلی ممنون از مطلب خوب و کاربردیتون. آيا براتون امکانش هست که برنامهای هم برای کاربران اکتيو زبان بنويسيد و کتابهای لازم برای اونها رو هم معرفی کنيد؟
پاسخحذفبا تشکر
باز هم ممنون... امیدوارم از نوشتههای گذشته،حال و آیندهتان استفادهی کافی را ببرم.
پاسخحذفباز هم ممنون... امیدوارم از نوشتههای گذشته،حال و آیندهتان استفادهی کافی را ببرم.
پاسخحذف