۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

تفکر انتقادی - بخش ششم

5. استدلال‌هایی که توسط منابع خارجی ارائه می‌شوند باید قضایای مقدماتی را نیز همراه خود داشته باشند، مگر اینکه شما قبلا با این استدلال‌ها و قضایای مقدماتی‌شان آشنا باشید.

«به شهرام رای دهید!» استدلال بسیار ضعیفی است. زیرا اصولا استدلال به حساب نمی‌آید! انگار قضایای مقدماتی‌اش افتاده باشند. «به شهرام رای دهید زیرا او می‌تواند جرم و جنایت را کاهش دهد» استدلال بهتری است. هرچند شامل انبوهی پیش‌فرضهای بسیار مهم می‌شود. از جمله اینکه شهرام قول داده است که اگر رای آورد فلان کارها را بکند و آن کارها می‌توانند جرم و جنایت را در شهر کاهش دهند. پس همچنان استدلال چندان مفیدی نیست. هرچند که شاید شما را ترغیب کند سری به وب‌سایت شهرام بزنید. آنجا می‌توانید برنامه‌ها و طرح‌های او را برای کاهش جرم و جنایت بخوانید.

وقتی پیش‌فرض‌های ضمنی استدلال وزن زیادی داشته باشند تصمیم‌گیری نهایی در مورد آن کاری دشوار و پیچیده می‌شود. شاید در وب‌سایت شهرام چنین آمده باشد که بخشی از برنامه‌ی او برای کاهش جرم و جنایت در شهر شامل سیاست منع عبور و مرور نوجوانان از ساعت ده شب به بعد خواهد بود، زیرا نوجوانان عامل بسیاری از جنایت‌ها هستند. شاید وب‌سایت شهرام توضیح بیشتری در این باره نداده باشد. اما هرچند این قضیه نقش مقدمه‌ی آن استدلال اولیه را ایفا می‌کند، خود آن نیز شامل پیش‌فرض‌های فراوانی می‌شود. شاید برخی مردم با این حکم موافق باشند، زیرا قضیه‌های ضمنی و مفروض را می‌شناسند. آنها شاید در گذشته درباره این موضوع تحقیق کرده‌اند و اعتقاد دارند نوجوانان، حقیقتا، عامل بسیاری از جرم و جنایت‌ها هستند و قانون منع عبور و مرور نوجوانان در شهرهای دیگر نقش موثری در کاهش جرم و جنایت داشته‌است. بنابراین، اگر شما از این قضایای ضمنی آگاهی ندارید، وظیفه‌ی شماست که به دنبال قضایای مقدماتی بگردید. تنها در مرحله‌ی بعد است که می‌توانید در مورد ادعای او تصمیم‌گیری کنید که آیا با آن موافق‌اید یا خیر.






حتی اگر شما این قضیه‌ی خاص را تایید کنید، آن استدلال ابتدایی که در مورد رای دادن به شهرام حرف می‌زد همچنان بر سر میز باقی می‌ماند. آیا شما واقعا عقیده دارید کاهش جرم و جنایت مهم‌ترین اولویت شهر است و نسبت به برنامه‌های دیگر نامزدها از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ شاید نامزدهای دیگر اولویت‌های دیگری را مطرح کنند و شما با آنها بیشتر موافق باشید.

شاید حرف‌های بالا شما را به این نتیجه رسانده باشد که ضمیمه نکردن قضایای ضمنی و مفروض نشانه‌ی نقص استدلال است. اما راستش را بخواهید بدون این کار امکان ارتباط و مکالمه بین انسان‌ها وجود ندارد. من باب مثال، استدلال بالا در مورد رای دادن به شهرام همچنین فرض می‌گیرد که شما عقیده دارید جرم و جنایت پدیده‌ای مذموم است و هرچه کمتر بهتر‍! اما دیگر خیلی مسخره می‌بود اگر این استدلال، به عنوان مقدمه، توضیح می‌داد که دزدی چه تاثیرات بدی بر سرمایه‌ی افراد می‌گذارد یا خشونت چقدر می‌تواند سلامت شهروندان را به مخاطره بیندازد! بدیهی است که ما همه این‌ها را قبول داریم. کاملا معقول است که فرض بگیریم بسیاری از رای‌دهندگان دوست دارند جرم و جنایت در شهر به حداقل برسد. حتی می‌توان در مورد تعریف جرم نیز بحث و مناقشه کرد. آیا منظور ما صرفا جرایم خشونت‌آمیز است؟ یا هرگونه جرم و جنایت؟ آیا هرنوع نقض قانون نیز جرم محسوب می‌شود، مثلا جریمه شدن به خاطر سرعت بیش از حد مجاز؟ آیا خشونت‌های اخلاقی بسیار کوچک و جزئی را هم در نظر داریم، مانند خشونت‌های زبانی؟ این‌ها همه بخشی از پیش‌فرض‌های ضمنی و مفروض استدلال اولیه‌اند. اما برای شهرام مقدور نیست که در وب‌سایتش تشریح کند چه چیز را جرم به حساب می‌آورد و چه چیز را نه. زیرا اغلب مردم اشتراک نظر دارند که منظور از جرم سرقت، کلاهبرداری و خشونت است. و به طور گسترده‌تر، هر چیزی که قوانین جزایی کشور آن را جرم محسوب کرده‌اند. پس پیش‌فرض‌ها کاملا ضروری و مفیدند. فقط اطمینان حاصل کنید که پیش‌فرض‌های پنهان در استدلال با قضایای قبلی شما سازگار باشند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر