اینها را فقط برای ثبت در تاریخ مینویسم. برای اینکه روزی
در آینده آن را به فرزندم نشان بدهم و از امیدهای کوچکمان، از خوشیهای ارزشمندمان
و از روزهای سختی که گذراندیم برایش حرف بزنم. به او بگویم که همیشه امیدوار باشد
و اصرار بورزد. زیرا هیچ دری نیست که در مقابل اصرار مداوم باز نشود...
اینها را فقط برای ثبت در تاریخ مینویسم. برای اینکه هر
زمان که سختیها، مصیبتها، شکستها و بیچارهگیها دوباره بر سرمان هوار شدند به
یادم بیاورند که دوباره میتوان برخاست... دوباره میتوان طعم خوش امیدواری و
پیروزی را چشید.
بله! اینها را فقط برای ثبت در تاریخ مینویسم: امروز بیست و هفتم شهریور تعدادی از زندانیان سیاسی – بالاخره – آزاد شدند. باورکردنش سخت است اما آنچنان که سایت کلمه گزارش کرده، امروز فیضالله عربسرخی، محسن امینزاده، میرطاهر موسوی، نسرین ستوده، نادر بابایی، محمدعلی ولایتی، حسین زرینی، مهسا امرآبادی، محبوبه کرمی، مریم جلیلی، میترا رحمتی، فرح واضحان، ژیلا مکوندی، کفایت ملکمحمدی آزاد شدند. در خبرها حتی از آزادی عیسی سحرخیز نازنین و رنجور هم صحبت شده بود که متاسفانه تا حالا تایید نشدهاست.
و البته این همهی خوشیهای ما نیست. صحبت از حل مشکلات با
دنیاست. و البته حل شدن پروندهی هستهای.
و نیز کاهش تحریمها... بله، امروز ما مزد امیدواریهامان را گرفتیم. امروز
ما مزد امید جامعهشناختیمان را گرفتیم... این دستاوردهای ما امیدواران بود، و حالا
میتوانیم از روایتگران یاس بخواهیم که آنها نیز از دستاوردهاشان بگویند.
میدانم و مطمئنم که دستشان خالی است.
........
در همین ارتباط بخوانید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر