پاريس ديشب شاهد يكي از هولناكترين شب هاي خود بود. در چند
حملهي جداگانهي اسلامگرايان سني تندرو به چندين بخش مهم شهر تا حالا بيش از ۱۲۰
نفر كشته شدهاند. اين فاجعهاي است كه ابعاد عجيب و پيچيدهي آن بايد به تدريج
آشكار شود. هر چه هست، وحشت تمام غرب را در بر گرفته. اما اين حادثه، به نحوي
غريب، من را به ياد مقدمهي كتاب احياي شيعه، نوشتهي ولي رضا نصر،
مياندازد. اين كتاب شايد يكي از اولين كتابهايي بود كه من اقدام به ترجمهاش
كردم. ترجمهاي كه نيمهتمام ماند و ... . بگذريم. راستش چندان حوصلهي قصهپردازي
ندارم. ميخواهم سريع بروم سر اصل مطلب. و اصل مطلب هم بخشي از مقدمهي كتاب احياي
شيعه است كه برايتان ميآورم.
«در ابتدای سال 2003 میلادی، درست زمانی که جنگ در عراق داشت
آغاز ميشد، من به دیدار یکی از دوستان شیعهي قدیمی خود در پاکستان رفته بودم. ما
در مورد تغییراتی که کمکم تمام خاورمیانه را در بر میگرفت صحبت كرديم. این موضوع
باعث شد که او گفتوگویی را که سالها پيش با یک مقام عالیرتبهی ایالات متحده
داشت به یاد بیاورد.
دوست من یک مقام رسمی دولت پاکستان در دههي 1980 میلادی
بود و به عنوان رابط پنتاگون در مدیریت جنگ علیه روسها در افغانستان فعالیت میکرد.
او به یاد آورد که پس از آن روزها، در دورانی که ایران و حزبالله جنگ ترور همهجانبهای
را علیه ایالات متحده به راه انداخته بودند، و در مقابل مجاهدین سني افغانی [که با
روسها میجنگیدند] دوستان خوبی براي غرب محسوب میشدند، شریک آمریکایی او، كه یک
عضو باسابقهی پنتاگون بود، غالبا با لحن نیشداری به او میگفت که شیعهها هیولاهای
تشنهبهخون آدمخواریاند. دوست پاكستاني من هم جواب ميداد كه «امریکاییها
در این مورد اشتباه میکنند. صبر کن تا آخرش را ببینی». او البته میتوانست
اين گونه پاسخ دهد كه مسالهي اصلی سنیها هستند. آنها گردنکلفتها هستند و شیعهها
فقط توسری خورند. زمان گذشت و دوست پاكستاني من از خدمت دولت بازنشست شد.
سالها گذشت تا اينكه در یک بعدازظهر خوابآلوده در پاییز
سال 2001 میلادی، پس از حوادث یازده سپتامبر، صداي آژير كارواني چرت دوست پاكستاني
من را پاره كرد. دوست قدیمی امریکایی او که دیگر در واشینگتن برای خودش کسی شده
بود به پاکستان آمده بود تا جنگی دیگر را در افغانستان مدیریت کند. و بر سر راهش
تصمیم گرفته بود که سری هم به او بزند. آن آمریکایی از دوست من پرسیده بود: گفتوگویمان
را خیلی سال پیش در مورد تفاوت شیعه و سنی خاطرت هست؟ من میخواهم برایم توضیح دهی
هنگامی که گفتی مسالهي اصلی سنیها هستند منظورت چه بود...؟»
***
خب، راستش نمي دانم الان ولي رضا نصر كجاست و چه مي كند. و
آيا مشخصا حوادث ديشب پاريس او را به ياد اين بخش از مقدمهي كتاب احياي
شيعه انداخته است يا خير. صرفا چيزي كه فكرم را به خود مشغول داشته اين
است كه آيا اين واقعا آخرش است؟
فرانسه باد کاشت و طوفان درو کرد...
پاسخحذف