[توضيح:
رابرت تليس فيلسوف و نظريهپرداز سياسي اهل امريكاست. او استاد فلسفه و علوم سياسي
است و نيز به عنوان رئيس دپارتمان فلسفه در دانشگاه وندربيلت فعاليت ميكند. از
جمله آثار او ميتوان به در باب ديويي، پراگماتيسم؛ راهنمايي براي
سرگشتگان و دموكراسي و تضاد اخلاقي اشاره كرد. در اينجا گفتوگوي نايجل
واربرتون را با او دربارهي پراگماتيسم ميخوانيم؛ جنبشي فلسفي كه بنا به ادعاي تليس
از اوايل قرن بيستم ميلادي تاكنون بر فضاي فلسفه در امريكا غلبه داشته است. او در
اين گفتوگو پنج كتابي را معرفي ميكند كه خواندن آنها در آشنايي با پراگماتيسم
بسيار موثر خواهد بود.]
براي شروع بحث، ميتوانيد بگوييد
پراگماتيسم چيست؟
اين
سووال دشواري است، زيرا فيلسوفاني را كه ما در امريكا -- و در ابتداي ظهور
پراگماتيسم -- با اين نحلهي فلسفي مرتبط ميدانيم دربارهي مسائل فلسفي كلان اختلاف
نظرهاي بنياديني داشتند. به همين دليل من فكر ميكنم هرگونه تلاش براي پاسخ به اين
پرسش و توضيح پراگماتيسم، در مقام آموزهاي فلسفي، محكوم به شكست خواهد بود.
خب،
آيا ميتوانيد به طور كلي چيزي دربارهي آن بگوييد؟ بسياري مردم عقيده دارند
پراگماتيسم، به نحوي، با نتايج عملي سروكار دارد.
پراگماتيسم
صورتي از تجربهگرايي طبيعيباورانه است كه ميانديشد بخشي از فرايند تبيين تجربه
بايد تبيين برخي جنبههاي فعاليت انسان يا كنش و رفتار انسان باشد. بگذاريد توضيح بيشتري
دهم: خلاف تجربهگرايان انگليسي -- كه براي تبيين و فهم تجربه به ادراك حسي و
پذيرش منفعلانهي دادههاي حسي، يعني آنچنان كه هيوم ميگويد “ادراکات و ايدهها”،
متوسل ميشوند -- بر طبق نظر پراگماتيستها، تجربه رفتار كنترلشده است. آنطور كه
جان ديويي ميگويد، تجربه يك مدار است: اپيزودهاي متسلسلي است از عمل و مواجهه با
پيامدهاي عمل؛ دستانتان را به جهان آغشته ميكنيد و در مقابل ميگذاريد جهان نيز به
نحوي كه خود ميپسندد عكسالعمل نشان دهد. پس اين نوعي تجربهگرايي انسانمحور است
كه ميانديشد رفتار و اعمال انسان نقش مركزي را در فهم تجربه ايفا ميكنند. بگذاريد
آن را ملموستر بيان كنم. پراگماتيستها ميخواهند تجربهگرايي را به همان شيوهاي
تعريف كنند كه آگهيهاي استخدام از واژهي ‘تجربه’ استفاده ميكنند. فرض كنيد شما
به دنبال شغلي ميگرديد و در آگهي استخدام آن شغل نوشته شده است “آرايشگري با پنج
سال تجربه مورد نياز است.” پراگماتیستها بر آناند که هستهی مرکزی تجربهگرايي
مقبول و مستدل را اين درک از تجربه تشكيل ميدهد. يك آرايشگر باتجربه، يا يك
مكانيك باتجربه، كسي نيست كه يك خروار مدل مو يا بيشمار موتور اتومبيل ديده باشد.
او كسي است كه بر روي مو و بر روي موتور اتومبيل كار كرده است.